ویدیو

روزهای شگفت

نمایشنامه (معمایی- پلیسی)

“فرید فرخی” که پیش از این خبرنگار بوده، یک هفته ای است که بیکار شده است. او که شاهد یک ماجرای قتل بوده، به کلانتری می‌رود و گزارش آن را می دهد. ولی مسئول کلانتری حرف او را باور نمی کند؛ چرا که بعد از بررسی محل، شواهدی از قتل نیافته اند.

مادر و پدرش هم به منزل آنها آمده اند و مادرش، سایه، همسرش را سرزنش می کند که به پسرش فشار نیاورد. در این حین فرید تماس می‌گیرد و می گوید که در کلانتری است و به زودی بازمی گردد. او که شاهد یک ماجرای قتل بوده، به کلانتری رفته و گزارش آن را داده است؛ ولی مسئول کلانتری حرف او را باور نمی کند، چرا که بعد از بررسی محل، شواهدی از این قتل نیافته اند.

ادامه این ماجرا را در ۱۰۰ دقیقه بشنوید…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا