
مقدمه: اگر حداقل یک بار هم که شده درگیر مسائل حقوقی و دادگاه و دادسرا شده باشیم، با موجی از کلمات و اصطلاحات خاص و گیج کننده روبرو می شویم که شاید در گفتگو های روزمره خود هرگز آن ها را نشنیده ایم.
بطوریکه بیگانگی این کلمات و ندانستن معنا و مفهوم این اصطلاحات، بخصوص در مواقعی که در مسائل و گرفتاری های حقوقی و دادگاه ها مطرح شود، موجب هراس و اضطراب در افراد می گردد.
حال آنکه دانستن آن ها به بهتر فهمیدن مسائل حقوقی کمک می کند و در ادامه برخی از کلمات و اصطلاحات پرکاربرد حقوقی همراه با معنی و مفهومشان ذکر میشود.
حارصه: خراش پوست سر یا صورت بدون آنکه خون جاری شود، و یک صدم دیه کامل مجازات دارد.
دامیه: خراشی که از پوست بگذرد و مقدار اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان خون باشد، و مجازات آن دو صدم دیه کامل است.
متلاحمه: زخمی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود ولی به پوست نازکی روی استخوان نرسد، که سه صدم دیه کامل مجازات دارد.
سمحاق: زخمی که از گوشت عبور کند و به پوست نازک روی استخوان برسد، چهار صدم دیه کامل مجازات دارد.
موضحه: جراحتی که از گوشت عبور کند و پوست نازک روی استخوان را کنار زده و استخوان را آشکارکند، که مجازات آن پنج صدم دیه کامل است
افسر کاردان فنی: در غالب پرونده های تصادفات یکی از پیش نیازهای مهم، اخذ نظريه افسر كاردان فني راهنمايي و رانندگي مي باشد كه مي بايست مقصر حادثه را با ميزان درصد تقصير در كروكي هاي خود اعلام نمايد. این موضوع به قدری اهمیت دارد که حتی چنانچه صحنه تصادف به هر دلیلی بهم خورده باشد، بنا به تشخیص مرجع قضایی و به هزینه ذینفع بازسازی می شود.
دیه: منظور از دیه مالی است که محکوم به دلیل ارتکاب جرمی که منجر به آسیب بدنی یا فوت دیگری شود، به او یا ورثه اش می پردازد. در پاره ای از موارد مجرم به جای قصاص باید دیه بپردازد برای مثال اگر انجام قصاص مقدور نباشد یا صاحب خون یا مصدوم از قصاص عفو کند.
قتل غير عمدي: بدون آنكه بخواهيم انواع قتل را به طور تخصصي و فني مورد مورد بررسي قرار دهيم بايد گفت كه؛ قتل غير عمدي قتلي است كه در آن مرتكب قصد كشتن ديگري را ندارد ولي بر اثر عمل يا ترك عمل او قتلي اتفاق ميافتد. البته اين تعريف تخصصي و حقوقي نيست و با گونههاي مختلفي كه در قانون مجازات اسلامي براي تعريف قتل غير عمد در نظر گرفته فرق ميكند ولي صرفاً براي تميز آن با قتل عمد به همين اندازه بسنده ميكنيم.
خیانت در امانت (ماده ٦۷٤): اگر مالی به کسی سپرده شود و بنا باشد برگرداند یا به مصرف معینی برساند و امین آن مال رابه زیان مال که یا متصرف تلف یا مفقود یا تصاحب یا استعمال کند، مرتکب خیانت در امانت شده است.
کلاهبرداری سنتی: هرکس با توسل به وسایل متقلبانہ دیگری را فریب دهد مال او (دیگری) را ببرد کلاهبرداری سنتی گویند اما اگر کلاهبرداری از طریق رسانه ها باشد یا توسط ڪارمند دولت، کلاهبرداری مشدد است.
کلاهبرداری رایانه ای: هرڪس از طریق سیستم های رایانه ای یا مخابراتی با اعمالی مثل وارد ڪردن، تغییر، ایجاد یا متوقف ڪردن داده ها/ یا مختل کردن سیستم وجه یا مال یا منفعت یاامتیاز مالی بدست بیاورد ڪلاهبرداری رایانه ای است.
افترای ساده (ماده٦۹۷): هرڪس “عملی” را به دیگری نسبت دهد که آن عمل طبق قانون جرم باشد، افتراء تلقی میشود.
افترای عملی (ماده٦۹۹): قراردادن یا قلمداد کردن آلات و ادوات جرم یا اشیایی که موجب اتهام میشود در منزل یا جیب یا اشیای متعلق به دیگری بدون اطلاع او وب ه قصد متهم نمودن آن شخص وتعقیب شخص بی گناه و اخذبرائت
�توهین(ماده ٦۰۸): توهین به اشخاص از قبیل استعمال الفاظ رڪیک و فحاشی اگر تا اندازه حد قذف(نسبت دادن زنا یا لواط) نرسد جرم توهین خواهد بود
نشر اڪاذیب(ماده ٦۹۸): هرڪس به قصد تشویش اذهان عمومی/یا اضرار به غیر بصورت ڪتبی اڪاذیبی را اظهار یا اعمال خلاف واقعی به ڪسی نسبت دهد چه موجب ضرر مادی یا معنوی بشود،چه نشود مرتڪب نشر اڪاذیب شده است
اختلاس: اگر ڪارمندان دولتي اموالي ڪه به مناسبت ڪارشان به آنها سپرده شده به نفع خود يا ديگري تصاحب و تملڪ ڪند اختلاس بوده و در واقع صورتي از ((خيانت در امانت)) است.
جعل : یعنی تغییر در سند (کاغذی) با عملیاتی مثل محو کردن، خراشیدن ،تراشیدن و…(جعل مادی) یا اینڪه یڪ سند رو بصورت تحریف شده از ابتدا بوجود بیاوریم (جعل معنوی)
ابلاغ: رساندن اوراق دعوی مانند اخطاریه، اجرای حکم، اجراء سند و…..به اطلاح شخص یا اشخاص معین با رعایت تشریفات قانونی.
ابلاغ واقعی: رساندن اوراق دعوی به خود شخص مخاطب یعنی شخصی که هدف از ابلاغ اطلاع دادن به اوست از طریق خودش یا وکیل اش.
ابلاغ قانونی: هر گونه ابلاغی که مطابق مقررات قانون است ولی به شخص مخاطب یا وکیل او صورت نمی گیرد برای مثال اگر برگه اخطاریه وقت حضور در دادگاه به همسر مخاطب ابلاغ شود، ابلاغ قانونی است.
اثر ابلاغ واقعی و قانونی: زمانی که اخطاریه مربوط به وقت رسیدگی به خود شخص مخاطب و به صورت واقعی ابلاغ میشود ولو اینکه در جلسه رسیدگی حاضر نشود و یا لایحه دفاعیه ندهد و وکیل هم معرفی نکند، رای صادره از سوی دادگاه حضوری بوده و در صورت محکوم شدن خوانده و داشتن سایر شرایط فقط قابل تجدیدنظر میباشد.
اما چنانچه ابلاغ صورت گرفته قانونی باشد یعنی اوراق مستقیما به خود مخاطب تسلیم نشده باشد و خوانده در جلسه رسیدگی حاضر نشده و لایحه ندهد و وکیل هم معرفی نکند حکم صادره در صورتی که خوانده را محکوم نماید غیابی بوده و قابل واخواهی میباشد.
اتلاف: از بین بردن مال دیگری را گویند که برای اتلاف کننده مسئولیت مدنی ایجاد می شود چه تلف عمدی چه غیر عمدی باشد. یعنی فرقی نمی کند کسی عمدا ًخانه دیگری را آتش بزند یا با روشن کردن آتش غیر متعارف در منزل خود بدون آنکه قصد آتش سوزی منزل را داشته باشد، به خانه دیگری سرایت کند.
اجاره: عقدی است که به موجب آن یک طرف که موجر نامیده می شود منافع عین مالی را (چه غیر منقول مانند خانه وچه منقول مانند خودرو) به ازای دریافت اجاره بها به طرف دیگر که مستاجر نامیده می شود منتقل می کند. اگر شخصی منافع و نیروی کار خود را به ازای دریافت اجرت در اختیار دیگری قرار دهد به او اجیر وبه استفاده کننده مستاجر گفته میشود.
اجرائیه: ورقه ای است که تحت تشریفات خاص قانونی در مراجع قضایی یا اداری مانند اداره ثبت اسناد و املاک تهیه و مفاد آن متضمن دستور دادگاه به انجام موضوع آن است. برای مثال حکم دادگاه مبنی بر پرداخت سه ماه اجاره بهای معوقه یا تخلیه ساختمان مسکونی یا الزام به تنظیم سند رسمی و…. همچنین اجرائیه ممکن است از سوی مراجع اداری مانند اداره ثبت اسناد و املاک برای اجرای مهریه صادر شود.