برخی از آثار روابط غیر شرعی بین دختر و پسر
مقدمه:
تردیدی نیست که ارتباطي كه بين دختر و پسر قبل از ازدواج بوجود مي آيد بايد در جهت شناخت يكديگر براي يك ازدواج موفق باشد و اگر غير از اين باشد مشكلات فراواني براي آنها بوجود مي آيد. تحقيقات نشان مي دهد اكثر دوستي هاي خياباني منجر به بروز مشکلات خاصی خصوصاً برای دخترها شده است. شاید مهمترین علت آن احساس همراه با نگرانی در طرف مقابلشان است که همواره از این مسئله رنج می برد که به هر دلیل، ممکن است در آینده پیوندشان با خیانتی مشابه در معرض آسیب قرار گیرد. بنابراین اگر طرفين مي خواهند از يكديگر شناخت پيدا كنند بايد اين آشنايي زیر نظر خانواده ها باشد. به عبارت دیگر دختر و پسر بايد از هم شناخت داشته باشند، اما نه اینکه به این بهانه بخواهند صرفاً به اشباع نیازهای غریزی خود بپردازند.
واکاوی وضعیت جاری
امروزه هنگام ارتباط یافتن برخی از جوانان در قالب هم باشی بدون ازدواج از جمله علل توجیهی این است که، هرگاه یکی از طرفین یا هر دو احساس کنند که نمیتوانند به این رابطه ادامه دهند یا علاقهمند به زندگی با فرد دیگری هستند، میتوانند آزادانه و بدون طی مراحل قانونی و دردسر سازِ طلاق، به زندگی مشترک خود خاتمه دهند، این در حالی است که اتفافاً چالش اصلی، همین سهولت جدایی و امکان ایجاد ارتباط سریع با چهرههای جدید است. زیرا این روش، در واقع انتخاب همسر را در ردیف همکلاسیهای دوران تحصیل قرار میدهد و روابط بین آنها را متزلزل میگرداند. مضافاً اینکه از جمله معيارهايي كه باید مورد توجه جدي در انتخاب همسر قرار گیرد، التزام و پایبندی به ارزش های عرفی و قانونی است تا بتواند ضمن جلب حمایت های گوناگون، باعث زندگی پایدار شود.
توضیح بیشتر اینکه، به طور منطقی بنیان هر قراردادی را اصول و قواعدی تشکیل میدهد که از منظر حقوقی نه تنها لازم الاجراست، بلکه تضمینی برای دوام و پایداری آن به شمار میرود و در صورت نقض تعهد، راههایی برای جبران خسارت آن پیشبینی گردیده است. بر همین مبنا، عاقلانه به نظر نمیرسد که امر ازدواج به عنوان بزرگترین انتخاب در زندگی هر فرد، از این اصول و مبانی پیروی نکند.
در این راستا مطابق قانون حمایت خانواده، نظام حقوقی ما در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی، نکاح دائم را که مبنای تشکیل خانواده است، مورد حمایت قرار میدهد. بعلاوه، نکاح موقت نیز تابع موازین شرعی و مقررات قانون است، که در حال حاضر ثبت رسمی آن میسر گردیده و در یک مورد، یعنی طفل حاصل از ازدواج موقت، ثبت آن اجباری است، و دو مورد دیگر یعنی در فرض شرط ضمن عقد نکاح موقت یا در توافق بعدی، منوط به اراده طرفین میباشد. بنابراین از نظر حقوقی در خصوص فرزندان حاصل از ازدواج موقت و دائم هیچ تفاوتی نیست؛ زیرا با اجباریشدن ثبت رسمی هر دو مورد، حقوق کودکان به نحو کاملی مورد حمایت قرار میگیرد؛ چون از همان ابتدا و قبل از تولد، پدر شرعی او دور از هر ابهامی شناسایی و برای زوجین سند زوجیت ازدواج صادر میگردد.
از طرفی دیگر، با توجه باینکه در ابتدای برخی روابط فعلی، دختران در فضای عاطفیتری قرار میگیرند و بالتبع بر قول و قرارهای بدون پشتوانه طرف مقابل اعتماد میکنند، لذا بیشتر دچار خسارت میگردند. زیرا پس از طی دوره ای که عقلانیت بر احساس طرفین غلبه مییابد، در صورتیکه طرف مقابل به ایجاد روابط جدیدتری دست بزند و وی قربانی خیانت شود، دچار لطمات روحی و صدمات حاصل از بیوفایی خواهد شد.
به همین دلیل انگیزه های صدر الاشاره که در برخی روابط امروزی ترویج می شود، یکی از اصلی ترین آفت هایی است که در نهایت به فرهنگ تجرّد گرایی می انجامد. زیرا بر کسی پوشیده نیست که روحیه تنوعطلبی غیر قابل مهاری که در شخصیت برخی مردان وجود دارد از یک سو، و یکنواخت شدن زندگی با گذشت زمان از سوی دیگر، شرایطی را فراهم خواهد آورد که موجب سیری و سردی در زندگی میشود و چون بنیان این آشنایی ها بر اصول منطقی و ضوابط الزامآور قانونی استوار نیست، چنین روابطی هر لحظه در معرض انواع آسیبها و تهدیدها قرار میگیرند.
به ویژه در فرض باردار شدن، عواقب و آثار شوم آن از جمله نگهداری فرزندان نامشروع و محرومیت از ارث، بر طرف دختر تحمیل میشود. بهعلاوه، نظر باینکه فضای عاطفی این روابط به کینهورزی و نفرت تبدیل شده، در نتیجه فرزندان طعمههای خوبی برای صیادان جرایم سازمان یافته میگردند. در نهایت اینکه دختران بعنوان بازنده اصلی، هنگامی متوجه پوچی توجیهات و شعارهای طرف مقابل میگردند که، از خانواده خود فاصله گرفتهاند و اگر بخواهند به قانون پناه آورند، پیشاپیش خود را از پیشنیازهای لازم که همانا احراز رابطه زوجیت شرعی است، محروم ساخته اند.
بنابراین، بنظر می رسد ارائه فرمول ازدواج موقت ضمن مهار آثار و عواقب روابط این چنینی اولاً: موجب می شود طرفین به مقصود خود، یعنی تشکیل زندگی بر پایه عشق و علاقه واقعی، نائل شوند، ثانیاً حداقل ساماندهی در این بخش از جامعه به وجود می آید تا اگر صداقت و وفاداری طرفین نسبت به یکدیگر ثابت شد، به طور طبیعی و با هدف بهرهمندی از آثار زندگی پایدار به ازدواج دائم روی بیاورند. ثالثاً اگر هر یک از آنها در دوره ازدواج موقت و در عرصه راستیآزمایی نمره ی قبولی نگرفت، با بذل مدت از جانب مرد و نیز حق طلاق متکی به عسر و حرج از جانب زن، موضوع به طور منطقی از طریق دخالت دادگاه خاتمه می یابد.
به عبارت دیگر، چنانچه به هر علتی حاضر به قبول محدودیتهای ازدواج دائم و خواهان زندگی مشترک در این قالب نباشند، با کمترین خسارت بتوانند از هم جدا شده و فرصت دوباره سازی زندگی مجدد را، متکی به ظرفیت های فامیلی و عرفی به دست آورند.