برخی از آثار فسخ
مقدمه:
مهمترین اثر اجرای حق فسخ، بهم خوردن عقد است و نتیجه آن گسیختن پیوند ناشی از قرارداد نسبت به آینده است و لذا ماهیت عقد را از زمان تولد حذف نمیکند. بههمین جهت فسخ موجب میشود که عقد از زمان ایجاد این حق منحل شده و آثار آن قطع شود. بر خلاف آن، بطلان نسبت به گذشته تأثیر دارد و با توجه باینکه از ابتدا رابطهی حقوقی ایجاد نشده، مالکیتی را هم به دنبال نیاورده است.
با این توصیف در فسخ بازگشت به وضعیت قبل از عقد مستلزم تحقق دو امر است؛ یکی اینکه، در قبال پس دادن مورد معامله به فروشنده و استرداد وجه به خریدار، هر دو طرف معامله به تصرف مالک آنها بازگردد. دوم اینکه مالکیت بر کالای فروخته شده تا زمان فسخ، باید متعلق به کسی باشد که به واسطه عقد مالک شده و بر همین اساس منافعی که مورد معامله داشته، متعلق به وی میباشد. مانند منافع متصله از قبیل افزایش قیمت خودرو یا منافع منفصله مانند تولد گوسالهای از مادرش، که تا زمان فسخ در ملکیت کسی است که بهواسطه عقد مالک شده و پس از فسخ، مورد معامله و منافع آن متعلق به کسی است که به واسطه فسخ مالک شده است.
نحوه پیگیری فسخ از طریق دادرسی
اولین نکتهای که قبل از طرح دعوی نیاز به تاکید مجدد دارد اینکه باید توجه داشت، اگر در هنگام عقد قرارداد خیارات سلب و ساقط شده باشد، طرفین نمیتوانند ادعایی داشته باشند.
دومین نکته این است که بدانیم بر اساس نوع مالی که خریداری شده اگر جزء اموال غیرمنقول منجمله زمین و آپارتمان است، در دادگاههای عمومی حقوقی محل وقوع آن، و چنانچه از اموال منقول باشد مانند خودرو، دعوی علاوه بر اینکه در محل اقامت خوانده مطرح میشود، در محلی که عقد منعقد شده و همچنین در محل انجام تعهد نیز، قابل اقامه است.
سومین نکته اینکه، ممکن است خریدار پس از تحویل گرفتن ملک، از پرداخت مانده ثمن در موعد مقرر امتناع نماید كه در اینصورت با توجه به شرط فسخی كه در اكثر قراردادها مشخص گردیده، فروشنده نیز قرارداد را فسخ و تقاضای استرداد ملک را مینماید و در صورت امتناع وی باید در دادگاه اقامه دعوی نماید.
لیکن از آنجاییكه انتقال ملک موضوع معامله از طریق سندی عادی به دیگری امكانپذیر است، در صورتیکه فروشنده ملک را تحویل داده میتواند ضمن دادخواست تأیید فسخ و استرداد ملک، تقاضای صدور دستور موقت مبنی بر عدم نقل و انتقال نماید. دادگاه نیز پس از رسیدگی و احراز فوریت امر و دریافت خسارت احتمالی، دستور موقت مبنی بر منع نقل و انتقال ملک مورد معامله را صادر میكند.
البته در کنار راه حل فوق، فروشنده ممکن است كه از حق فسخ خود استفاده ننماید و به اعتبار قرارداد، تقاضای الزام خریدار را به پرداخت باقی مانده مبلغ مورد توافق كند.
در خصوص دستور موقت، باید گفت دستوري است كه دادگاه مبني بر توقيف مال يا انجام عمل يا منع از امري صادر میكند. با این توضیح نباید تصور شود که اگر دادگاه بهنفع کسی دستور موقت صادر کرد بهطور قطع در دعوای اصلی هم پیروز خواهد شد یا برعکس اگر دستور موقت صادر نکرد به این معناست که در دعوای اصلی حقی نخواهد داشت. بلکه دادگاه فقط به اموري كه احتياج به تعيين تكليف فوري دارند، توجه دارد.
تفاوت فسخ و اقاله
در عرف حاضر، عموم مردم به جای اصطلاح اقاله یا تفاسخ کلمه فسخ را به کار میبرند در حالیکه از منظر حقوقی معنای آن متفاوت است. زیرا فسخ، اختیار برهم زدن عقدی است که صحیحاً واقع شده و موضوع آن به علت قانونی از قبیل خیار عیب یا خیار غبن و خیار تخلف شرط، میباشد و از آنجاییکه ممکن است در آن رضایتی نباشد نوعی ایقاع (عقد یکطرفه) است. به طور کلی اجرای آن بعد از عقود لازمالاتباع مانند بیع، اجاره، معاوضه، اجاره اشخاص صورت میپذیرد و لذا در عقود جائز مانند وکالت و ودیعه کاربرد ندارد. بهطور مثال در روابط موجر و مستأجر چنانچه حق انتقال بهغیر یا تغییر شغل در واحدی تجاری سلب شده باشد، مالک میتواند به مقامات قضایی مراجعه و تقاضای فسخ قرارداد اجاره را نماید.
در حالیکه اقاله عقدی است که موضوع آن از بین بردن آثار عقد اول میباشد و در آن رضایت و توافق به همراه اراده طرفین شرط است و به همین جهت اقاله عملی دوجانبه است. بهعبارت دیگر با اراده و تصمیم دو طرف یک معامله دائر بر هم زدن آن محقق میشود. لذا در صورتی ممکن است که یکی از طرفین معامله از انجام آن معامله یا قرارداد پشیمان شده باشد و از طرف مقابل تقاضای به هم زدن یا فسخ قرارداد را نماید و طرف مقابل نیز بپذیرد. لیکن فسخ بهعلت قانونی است و شاید رضایت طرف دیگر حائز اهمیت نباشد.
مفهوم انفساخ
چنانکه امروزه در معاملات ملکی معمول است، طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند. برهمین اساس استفاده از این ابزار که شرط فاسخ نامیده میشود، جهت حمایت از حقوق فروشنده و جلوگیری از عهدشکنی خریدار، رواج زیادی یافته است. مثل اینکه شخصی آپارتمانی را به دیگری بفروشد و در قرارداد آن شرط شود در صورت عدم پرداخت هر یک از چکهایی که بابت ثمن ارائه شده، یا در صورت عدم حضور در دفترخانه اسناد رسمی و امثال آن، معامله فسخ (منفسخ) شود. در مبایعهنامهها نیز چنین ذکر میشود: ” عدم پرداخت مبلغ مندرج در اين مبايعه نامه از سوي خريدار به هر علت موجب منفسخ شدن و بياعتباري معامله شده و با انفساخ معامله، فروشنده مجاز است مورد معامله را به هر شخص ديگري واگذار كند و در اين مورد نياز به اخذ هيچگونه مجوز ديگري نيست.” همچنین جهت اطمینان یافتن حضور خریدار در دفترخانه جهت پرداخت مانده ثمن، چنین درج میشود: هرگاه خریدار در موعد مقرّر در دفترخانه حاضر نشود و مانده ثمن معامله را پرداخت نکند، معامله منفسخ شده و فروشنده میتواند مبیع را به هرکس دیگری که بخواهد منتقل کند. به این حق، همانگونه در اصطلاح حقوقی خیار شرط گفته میشود. شایان ذکر است، در نظام کنونی قضایی اعلام اراده انفساخ، از طریق ارسال اظهارنامه میسر گردیده و لیکن به هر صورت که به اطلاع طرف مقابل برسد، نیاز به تأیید دادگاه دارد.
همچنین از جمله متداولترین کاربردهای شرط فاسخ معاملات ملکی است، که نکته مهمی که قابل یادآوری است اینکه در فرضی که فروشنده حاضر شود که در قبال استرداد چک برگشت شده، چک دیگری دریافت نماید باید حتماً در پشت بیعنامه تاکید شود که تمامی آثار و شرایط قراردادی بر چک جدید نیز حکم فرماست. در غیر اینصورت ممکن است چنین برداشت شود که با جابجایی چکها، تضمینات و شروط چک نخستین بر چک ثانوی پیشبینی نشده که بهطور قطع به زیان فروشنده است.
ناگفته نماند از جمله موارد دیگری که قرارداد منفسخ میگردد معاملات اقساطی است که در شرایط کنونی اقتصادی بهویژه هنگام اعطای تسهیلات از طرف بانکها بسیار معمول است.
بهعلاوه در عقود جایز مانند وکالت، در فرض فوت موکل یا وکیل، این رابطه قراردادی به صورت غیرارادی و قهری زوال مییابد و بنابراین انجام موضوع وکالت منتفی میشود.
برای مثال اگر کسی به دیگری وکالت دهد که خودرویی از جانب وی خریداری کند و در صورتیکه وکیل قبل از خرید دیوانه شود یا فوت کند و یا از انجام آن عمل استعفا دهد و یا موکل او را عزل کند، دیگر اجازه انجام معامله خودرو را نخواهد داشت.
لازم بذکر است از حیث آثار زوال عقد، فرقی میان عقد وکالت بلاعزل و یا عقد وکالت ساده نیست. به همین جهت اگر شخصی آپارتمانی را با سند عادی خریداری کند و در قرارداد قید شود که خریدار از جانب فروشنده وکیل است که پس از انجام تشریفات محضری و اداری به دفترخانه مراجعه و رسماً آپارتمان را به نام خود منتقل کند و به اصطلاح خریدار وکالت بلاعزل از فروشنده داشته باشد اما قبل از محضر فروشنده فوت کند این وکالت فاقد اثر است. در این موارد این ورثه فروشنده هستند که باید آپارتمان را منتقل کنند و اگر از انجام این عمل خودداری کنند خریدار باید با طرح دعوی علیه آنان و مراجعه به دادگستری به مقصود خود دست یابد.
در پایان این بحث لازم به اشاره است پدید آمدن شرايط اجتناب ناپذیر مثل وقوع جنگ، زلزله، سیل و طوفان که جزو وقایع غیرقابل پیش بینی است، چنانچه اثرش مستمر و دائمی باشد، سبب منفسخ شدن قرارداد و زوال اجباری آثار عقد خواهد شد.