
مقدمه: بر اساس قوانین جاری در حوزه حقوق خانواده، مرد وظیفه تأمین مخارج زن و فرزندان خود را بر عهده دارد و زن بعنوان محور کانون خانواده با همکاری همسر به امر مهم تربیت فرزندانی صالح و سالم خواهند پرداخت تا به همراه آرامش و آسایش رشد کرده و به کمال مطلوب برسند. در واقع در سبک زندگی ملی و بومی ما، خانواده اولین و اصیل ترین کانون در جامعه است که فرزند در این مهد محبت، چشم می گشاید و بر اساس نگرش و دیدگاه های پدر و مادر تربیت می گردد. به همین جهت لازم است بنحو روشن با حقوق و تکالیف اعضای این نهاد مهم آشنا شویم.
حقوق و تکالیف والدین
برای حمایت از فرزندان یکسری وظایف و تکالیف الزامی برای پدر مثل حق ولایت و سرپرستی، حق اداره اموال فرزند، حق حضانت و نگهداری وضع شده که باید والدین در اعمال و اجرای این حقوق، صلاح و نفع فرزندان را در نظر داشته باشند. قانونگذار حق ولایت را به عنوان اصلیترین حق بر فرزند، بر عهده پدر و جد پدری گذاشته است. قانون مدنی حق ولایت بر فرزند نابالغ و تا پیش از رشد را بر عهده پدر و جد پدری قرار داده است.
البته ولایت پدر بر فرزندان بیشتر ناظر به جنبه اقتصادی زندگی فرزند و اداره امور مالی وی مانند بنام کردن ملکی و یا افتتاح دفترچه حساب بانکی است.
همچنین مسئولیتیهایی مانند تأمین مخارج و هزینههای لازم برای نگهداری شامل خوراک و پوشاک و هزینههای مربوط به تحصیل، تفریح، پیشرفت و … که تحت عنوان نفقه در قانون مدنی عنوان شده است، همگی از آثار حق ولایت پدر بر فرزند به حساب می آید که جنبه تکلیفی آن غلبه دارد.
در این راستا، قانونگذار برای حمایت از فرزندان به وضع یکسری وظایف و تکالیف الزامی برای والدین مثل حق ولایت و سرپرستی، حق اداره اموال فرزند، حق حضانت و نگهداری پرداخته که باید والدین در اعمال و اجرای این حقوق، صلاح و نفع فرزندان را در نظر داشته باشند. قانونگذار حق ولایت را به عنوان اصلیترین حق بر فرزند، بر عهده پدر و جد پدری گذاشته است. مواد ۱۱۸۰ و ۱۱۸۱ قانون مدنی حق ولایت بر فرزند نابالغ و تا پیش از رشد را بر عهده پدر و جد پدری قرار داده است.
ولایت پدر بر فرزندان بیشتر ناظر به جنبه اقتصادی زندگی فرزند و اداره امور مالی فرزند مانند بنام کردن ملکی و یا افتتاح دفترچه حساب بانکی است. همچنین مسئولیتیهایی مانند تأمین مخارج و هزینههای لازم برای نگهداری وی شامل خوراک و پوشاک و هزینههای مربوط به تحصیل، تفریح، پیشرفت و … که تحت عنوان نفقه در ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی عنوان شده است، همگی از آثار حق ولایت پدر بر فرزند به حساب می آید که جنبه تکلیفی آن غلبه دارد.
بر اساس حق ولایت، حق مدیریت اموال و دارایی فرزند نیز بر عهده پدر و جد پدری (به عنوان ولّی خاص) است. در این باره به ماده ۱۱۸۳ قانون مدنی استناد می شود و تا زمانی که فرزند به سن رشد نرسیده گرچه قادر به تصرف در امور غیر مالی مانند شرکت در انتخابات است، لیکن بلحاظ اینکه قدرت تشخیص سود از زیان را ندارد تا قبل از سن رشد، پدر به مدیریت اموال و دارایی فرزند می پردازد.
مطابق ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی اصلاحی سال ۱۳۷۰، سن بلوغ برای پسر ۱۵ سال قمری و دختر ۹ سال قمری تعیین شده است و لیکن سن رشد ۱۸ سال شمسی است که تا قبل از این سن، پدر میتواند در محدوده مصحلت فرزند معاملهای برای وی انجام دهد یا از وجوه متعلق به وی، بهرهبرداری اقتصادی کند یا مالی را برای فرزند بخرد یا اموالش را بفروشد و وجه حاصله را به صلاحدید خود و برای مصلحت فرزند سرمایهگذاری کند یا اقداماتی دیگری انجام دهد.
البته بر اساس ماده ۱۱۸۴ اصلاحی هرگاه پدر یا جد پدری طفل، صلاح و مصلحت فرزند صغیر را رعایت نکند و مرتکب اقداماتی شود که موجب ضرر فرزند شود، به تقاضای یکی از نزدیکان وی یا به درخواست رئیس حوزه قضایی پس از اثبات، دادگاه پدر را از سمت ولایت عزل و از تصرف در اموال فرزند منع و برای اداره امور مالی وی فرد صالحی را به عنوان قیم تعیین می کند. به این ترتیب، هر چند شخص یا مقامی پدر را به سمت ولایت منصوب نکرده است، دادگاه می تواند بر اساس قانون، وی را از این سمت عزل کند و برای اداره اموال فرزند صغیر، طبق مقررات مربوط به قیمومت (مواد ۱۲۰۷ به بعد قانون مدنی) اقدام کند.
در این میان، مادر در هیچ فرضی نمیتواند ولّی خاص طفل باشد و حق ولایت در حد آزادی و اختیارات ولّی قهری را داشته باشد. در صورتیکه طفل، پدر یا جد پدری نداشته باشد که در این صورت مادر می تواند طبق مقررات قانون مدنی، فقط به عنوان قیّم، البته تحت شرایط قانونی، تعیین شود. در نتيجه وظایفی که جنبه اقتصادی و مالی دارد به طور کلی بر عهده پدر است که مقنن در قالب حق ولایت بر ذمه وی گذاشته است.
در خصوص تکالیف مادر نسبت به فرزند، صرفنظر از اینکه بنا به فصل هفتم قانون مجازات اسلامی سقط جنین بجز در شرایط خاصی ممنوع و مرتکب محکوم به پرداخت دیه خواهد شد، باب دوم کتاب هشتم قانون مدنی تحت عنوان نگهداری و تربیت اطفال، وظایفی را بطور خاص بر عهده مادر گذارده است. از جمله اینکه درباره حق نگهداری و تربیت طفل، در ماده ۱۱۶۸ حضانت و نگهداری طفل را هم حق و هم تکلیف والدین عنوان کرده و تا زمانی که میان والدین جدایی صورت نگرفته باشد، این حق مبتنی بر تکلیف، متعلق به پدر و مادر است و هیچ یک بر دیگری اولویتی ندارند. البته در مورد حضانت ضمن اینکه بنا به ماده ۱۱۶۹ قانون مذکور مادرتا سن هفت سالگی فرزند اعم از دختر یا پسر اولویت دارد، باید توجه داشت که نگهداري و مراقبت، علاوه براینکه شامل نظافت و تغذيه طفل ميشود، تربيت وی را نیز در بر می گیرد که شامل آموزش آداب و رسوم اجتماعي، مذهبي و فرهنگي و پرورش استعدادهاست و مادر بلحاظ ویژگیهای خدادادی، نقش مهمتری از این جهت بر عهده دارد.
تفاوت حضانت و ولایت
گاهی اوقات دیده میشود که مادری مطلقه مجوز حضانت دادگاه را در امور پزشکی ارائه میدهد و خواستار آن است که بجای ولی (یعنی پدر طفل) رضایت جراحی یا درمان وی را بعنوان همراه، شخصاً امضاء کند.
همانطوریکه توضیح داده شد، حضانت مجوز نگهداری جسمی و فیزیکی از طفل صغیر است. بنایراین مادر مطلقه تمام اختیارات ولی را ندارد.
گرچه در درمان های ضروری که وضعیت اورژانس دارد اصلا نیازی به رضایت نیست،حتی اگر امضائی از خویشاوندان مثل مادر گرفته شود چه بهتر، و این بطور کلی به معنای جانشین رضایت ولی نیست.
اما در مواردی مانند جراّحی که امکان احضار ولی قهری وجود دارد، حضانت نمیتواند جانشین ولایت قهری باشد.
بعبارت دیگر، آنچه جانشین ولایت میشود قیمومیت است نه حضانت، یعنی مادر برای جانشین پدر شدن در ولایت باید قیم باشد. لذا پدری که زنده باشد باید در مواقع ممکن رضایت وی اخذ شود، مگر آنکه وقت تنگ باشد یا دسترسی به پدر اصولاً ممکن نباشد، والا پدر متعاقباً مدعی میشود.
حقوق و تکالیف فرزندان
فرزندان نیز در مقابل پدر و مادر وظیفه مطیع بودن و احترام و تکریم دارند. زیرا حسب آموزه های دینی، نيكي به پدر و مادر برترين وسيلۀ قرب به خدا و یهترين راه سعادتاست. اسـلام در مورد احترام به والدين آنقدر تاكيد كرده است كه در كمتر مساله اى ديده مى شود. در چـهـار سـوره قرآن مجيد (سوره بقره آیه ۸۳، سوره نساء آیه ۳۶، سوره انعام آیه ۱۵۱، سوره اسراء آیه ۲۳) نيكى به والدين بلافاصله بعد از مساله توحيد قرار گرفته است. اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات صريحا توصيه مى كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند، رعايت احترام شان لازم است.
بنابراین فرزندان وظیفه دارند از والدین خود در حد متعارف اطاعت کنند و احترام آنان را نگاه دارند و بعد از رسیدن به سن کبر، در صورت نیاز والدین خود، به شرط تمکّن باید نفقه آنان را براساس مقررات مربوط به نفقۀ اقارب پرداخت کنند.