حقوق و جامعه

بازخوانی یک اتفاق واقعی از تنظیم وکالتنامه

خاطراتی از دکتر محمود حقیقت طلب

دیروز برای تنظیم یک وکالت نامه فروش بلاعزل ، به اتفاق موکلم به شهرستان شهریار رفتیم به دلیل بروز حاشیه های ناروا و بیهوده زیاد تصمیم گرفتم با شما مخاطبان و همراهان عزیز و ارجمندم در میان گذارم شاید که برای شما اتفاق افتاده باشد :

ماجراء از این قراربود که موکلم برای اخذ وام از بانک ناچاراً، به جای انتقال قطعی سند، باید مبادرت به اخذ وکالتنامه جامع و کامل فروش و طبعا بلاعزل از فروشنده ملک می‌کرد .

البته پس از یادآوری خطرات و مضرات وکالت و تالی فساد بودنش و تذکر اینکه بلافاصله پس از دریافت وام، بدون فوت وقت اقدام به اخد سند قطعی نماید و حتی توصیه به اینکه ریسک معامله وکالتی را بخاطر اخذ وام بجان نخرد و چند توصیه دیگر، برای تنظیم این وکالت نامه جامع و کامل و بلاعزل به اتفاق راهی دفتر اسناد شماره …. شهریار شدیم .

بعد از صرف حدود یکساعت وقت و انتظار کشیدن (ظاهرا هنوز هم برخی از سردفتران محترم فکر می کنند برای گرفتن پول خوب از ارباب رجوع باید وقتش را هم تلف کنند)، کارمند محترم دفتراسناد رسمی مربوطه اعلام کرد که متن وکالتنامه آماده امضاء هست و موکل تشریف بیاورد برای امضاء وکالتنامه .

اما موکلم قبل از مبادرت به امضاء وکالتنامه، از کارمند محترم سردفتر اسناد رسمی خواست که پرینت وکالت را به وکیلش بدهد تا وکیل مطالعه کند .

به محض بیان این درخواست ، اخم های کارمند مربوطه ، تو هم رفت ! و ابرو درهم کشید و صدایش کلفت شد !

به نظرم اصلا انتظار این درخواست را نداشت !

یعنی انتظار داشت که موکلم بدون مطالعه مفاد سند وکالت ، مبادرت به امضاء ان نماید !.

با وجودی که در گوشه ای از دفتر این عبارت که ” اول سند را مطالعه کنید بعد امضاء کنید ” ، خیلی واضح به چشم می خورد ظاهرا تعارفی بیش نبود .

بهر روی وقتی تن به این درخواست غیرمتعارفش ندادیم و همراه موکلم اقدام به مطالعه کردیم که به چند ایراد اساسی در متن وکالت نامه (که ظاهرا ناشی از بی تجربگی یا فراموشکاری و یا شتابزدگی وی داشت)، متوجه شدیم :

۱. در متن وکالت نامه تشریفات ” اسقاط کافه خیارات ” کلا فراموش شده بود .

۲. تشریفات ” قبض و اقباض و تحویل وتحول ملک مورد وکالت ” هم در متن وکالت نامه درج نشده بود .

۳ .از همه مهمتر ضمن درخواست درج این دو مورد که جزء ارکان اصلی هر وکالت فروش هست از این کارمند محترم وقتی درخواست درج این جمله را که ” وکیل، وکیل در حیات و وصی در ممات موکل می باشد ” را کردیم کلاً قاطی کرد و جبهه گیری کرد و بنده را متهم به وکیل بازی کرد !

بعدش هم ادعای داشتن ۳۰ سال سابقه در امر سر دفتری کرد و اینکه برای همه تا الان همین متن رو نوشته و مردم نخونده امصاء کردند و یک نفر هم تا الان اعتراص نداشته و ده ها ادعای دیگر و …. ؛

به هر روی کار بالا گرفت اصرار از من برای درج مفاد مذکور و اجتناب از ایشان .

چاره ای نبود جزء اینکه بجای مجادله با چنین شخصیتی، بهتر هست که محل دفتراسناد رسمی را ترک کرده و برویم به دفتر خانه‌ای دیگر .

آنجا را ترک کردیم و راهی دفتر اسناد رسمی دوم شدیم و دومی هم همینطور عمل می کردیم وقتی از خواسته مان را طرح کردیم کلاً ترش کرد تا رسیدیم به دفترخانه سوم که دفتریار جوان حقوقدان داشت و درخواست تنطیم وکالتنامه فروش با شرایط دلخواه کردیم و پس از مطالعه مفاد دلخواه ما با فروتنی و ادب بسیار پذیرفت و به هیچ مجادله ای، فخر فروشی و ادعا، وکالت را تنظیم کرد و با رضایت کامل امضاء شد و حتی با هزینه کمتری .

به هر صورت قضیه به خوبی فیصله یافت.

به نقل از سایت: https://kaaam.ir/home-sales-contract/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا