حقوق و اقتصاد

مفهوم عقود و ایقاعات

عقود و ایقاعات

تعریف عقد معین و غیر معین

گروهی از قراردادها هستند مثل: بیع، اجاره، رهن، قرض، صلح، که در قانون مدنی نام خاص دارند. در واقع قانونگذار شکل و قالب بسیاری از این معاملات را معین نموده و برای هرکدام آثار و احکام و قواعدی را مشخص نموده است.

بنابراین شرایط و آثار آن‎ها، نحوه تشکیل، انحلال و فسخ ارادی و انحلال قهری آن‎ها را قانون معین کرده است. البته لازم به ذکر است که اولاً: گاهی افراد می‎توانند قرارداد خود را بر چند عقد استوار کنند مانند این‎که اشخاصی یک شرکت تجاری تشکیل دهند که یکی از آن‎ها منافع محلی را به‎عنوان آورده خود می‎گذارد که چنان‎چه استفاده از آن رایگان باشد امانت، و اگر مال‎الاجاره‎ای دریافت کند عقد اجاره است. در صورتی‎که برخی تخصص خود را در اختیار شرکت قرار دهند عقد اجاره اشخاص (مشمول قانون کار) محقق می‎شود. هم‎چنین ممکن است برخی اعضا ماشین آلات یا سخت افزاری دیگری را در اختیار بگذارند که عقد اجاره اشیاء لقب دارد.

ثانیاً: در پاره‎ای موارد می‌توان قرارداد را به‎گونه‎ای تنظیم نمود که ضمن رعایت موازین قانونی به تأمین نظرات طرفین آن نیز منجر شود. از جمله مصادیق آن شرط حق مسکن، اشتغال و تحصیلات برای زوجه حین تنظیم سند ازدواج است یا مثلاً در عقد اجاره، می‌توان هزینه‌ها و مخارجی که برای امکان استفاده مستأجر از مال مورد اجاره ضروری بوده و بر‎عهده مالک می‌باشد (تعمیرات کلی و اساسی) را با توافق بر عهده مستأجر گذاشت.

بنابراین در عقود معین ضرورتی ندارد که تمام حقوق و تکالیف در قرارداد ذکر شود. همین‎که هر یک از طرفین سکوت کند یعنی تمام آثار و شرایطی را که قانون مدنی برای آن عقد معین کرده، پذیرفته است. زیرا قانونگذار این حقوق و تکالیف را در قانون مشخص و آن‎چه لازم بوده پیش‎بینی کرده است.

از سوی دیگر، عقود غیر‎معین، عقودی هستند که در قانون نام خاص ندارند و قانونگذار هم شرایط و آثار آن‎ها را در قانون به‎طور خاص بیان نکرده است. بنابراین شرط و آثار این عقود بر اساس دو عامل است: الف) قواعد عمومی قراردادها ب) اصل حاکمیت اراده یعنی اصل آزادی قراردادی. مانند قرارداد مربوط به انتشار کتاب، انتقال سرقفلی، اخذ مشاوره که به هر شکل بسته می شود.

النهایه، گاهی ممکن است برخی از قراردادهای نامعین، ترکیبی از چند عقد معین باشد. فی‎المثل قرارداد اقامت در هتلی متشکل از قرارداد اجاره اشیاء به جهت سکونت، ودیعه به‎لحاظ نگهداری امانات، خرید غذا و استفاده از خدمات استخر و سونا و خشکشویی (اجاره اشخاص)، باشد. البته در صورت درج چند عفد در یک سند، دلالت بر این امر ندارد و هر عقد تابع قواعد خاص خود می‎باشد.

بنابراین برخی اوقات طرفین برای انجام دادن معاملات و ایجاد قراردادهای خود مجبور نیستند فقط از آن شکل و معاملاتی که فوقاً اشاره شد، تبعیت کنند. بلکه در مواردی مانند قراردادهای پیمان‎کاری از قبیل تهیه تیزرهای تبلیغاتی، می‌توانند آزادانه و جدا از هرگونه محدودیتی معاملات خود را آن‌گونه که می‌خواهند انجام دهند و هر آثاری که تمایل دارند تا جایی‎که مخالف قانون نباشد، در معاملات خود ایجاد نمایند.

تعریف عقد عهدی و تملیکی/ عقد معوض و غیر معوض

عقد عهدی؛ عقدی است که به‎موجب آن یک طرف متعهد انجام کاری شود مانند نصب درب و پنجره در آپارتمانی که در مقابل دریافت اجرتی صورت می‎پذیرد. یا وکیل در قبال دریافت حق‎الوکاله متعهد به انجام مورد وکالت می‎شود.

عقد تملیکی؛ عقدی است که موجب انتقال مالکیت عین یا منفعت از شخصی به شخص دیگر می‎گردد مانند عقد بیع که موجب انتقال مالکیت مورد معامله از فروشنده به خریدار می‎گردد و یا عقد اجاره که موجب انتقال مالکیت منافع عین مستاجره از موجر به مستاجر می‎گردد.

عقد معوض؛ عقدی است که انتقال مال یا تعهد از ناحیه طرفین باشد، عقدی است که هر‎یک از طرفین در ازاء چیزی که می دهد چیز دیگری می‎گیرد مانند عقد بیع که فروشنده در ازاء انتقال مالکیت مورد معامله عوض آن یعنی ثمن معامله را دریافت می‎کند و یا مانند عقد اجاره که موجر در ازاء انتقال مالکیت منافع عین مستاجره به مستاجر عوض آن یعنی اجاره‎بها را دریافت می‎کند.

عقد غیر‎معوض؛ عقدی است که انتقال مال و یا قبول تعهد فقط از یک طرف و به نفع دیگری صورت گیرد مانند عاریه که عبارت از عقدی است که به‎موجب آن یکی از طرفین به طرف دیگر اجازه می‎‎دهد که از عین مال او به‎طور رایگان استفاده شود. مانند این‎که شخصی خودرو یا کتابی را در اختیار دوستش می‎گذارد تا مورد بهره‎برداری قرار گیرد.

تعریف عقد رضایی و تشریفاتی

عقد رضایی؛ عقدی است که به صرف توافق دو قصد و بدون تشریفات خاصی از قبیل لفظ خاص یا تنظیم سند به وجود آید. مانند استفاده از سرویس حمل و نقل عمومی با ایستادن در ایستگاه اتوبوس و کشیدن کارت مترو و یا خرید و فروش مال منقول مثل این‎که برای خرید یک عدد نان صرفاً وجه پرداخت می‎شود و نان تسلیم می‎گردد و این عقد تابع هیچ تشریفاتی نبوده و چه بسا طرفین معامله بدون صحبت کردن با یکدیگر نسبت به انجام معامله اقدام نمایند همانند آن‎که شخصی با پرداخت وجه، آن‎را از پیشخوان نانوایی بردارد که اصطلاحاً به بیع معاطاتی (عملی) معروف است. در این ارتباط ماده ۱۹۳ قانون مدنی مقرر می‎دارد “انشاء معامله ممکن است به وسیله‌ عملی که مبّین قصد و رضا باشد مثل قبض و اقباض حاصل گردد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد.” از جمله موارد استثنا شده عقد نکاح است که بر حسب ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی: «نکاح واقع می‌شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید». یعنی حتماً به لحاظ حقوقی باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشد.

با این توصیف از نظر قانون مدنی از توافق فروشنده و خریدار در ثمن (قیمت) و مبیع (مالی که قصد فروش آن را دارند) به‎محض این‎که فروشنده بگوید: فروختم و خریدار بگوید خریدم، عقد ایجاد می‎شود و آثار خود را که انتقال مالکیت است ایجاد می‎شود و آثار خود را که انتقال مالکیت است، ایجاد می‎کند. بنابراین اگر بعد از عقد قیمت مال کم و زیاد شود، این تغییر قیمت در مال انتقال گیرنده (خریدار) ایجاد می‎شود.

البته نظر به این‎که نقل و انتقال اموال غیر‎منقول از نظر قوانین ثبتی تابع تشریفات خاصی می‎باشد، شخصی مالک شناخته می‎شود که سند رسمی به نام او صادر شده است.

هم‎چنین لزوم ثبت ازدواج، این عقد را جزو عقود تشریفاتی قرار می‎دهد زیرا بر اساس قانون به‎منظور حفظ کیان خانواده ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامی است. چنان‎چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نماید، به مجازات حبس تعزیری تا یک سال محکوم می‎گردد.

از موارد دیگری که علاوه بر قصد طرفین نیازمند اقدام یا تشریفاتی است رعایت برگزاری مناقصه و مزایده در دستگاه‎های اجرایی و نیز معاملات راجع به املاک و مستغلات، هبه‎نامه، صلح‎نامه، و شرکت‎نامه است که طبق قانون ثبت اسناد و املاک باید به صورت رسمی به ثبت برسد و الاّ نزد مراجع اداری و قضایی فاقد اعتبار است. به‎‎علاوه در مواردی مانند انتقال سرقفلی اگر صاحب حق بخواهد از امتیاز قانونی آن از جمله تجویز انتقال به دیگری، بهره‎مند شود باید الزاماً با سند رسمی صورت پذیرد.

تعریف عقد لازم و جایز

عقد لازم عقد غیر‎قابل گسستی است که هیچ یک از طرفین حق بهم زدن آن را ندارد و با فوت و جنون و سفه هر یک از طرفین از بین نمی‎رود. بنابراین آثار و تبعات این عقد برای وارث و قائم‎مقام قانونی ایشان قابل اجرا خواهد بود، مگر در موارد استثنایی مانند تراضی طرفین، که قانون حق بهم زدن آن را داده است.

عقد جایز عقدی است که هریک از طرفین بتواند هر‎وقت بخواهد آن را فسخ کند. از جمله موارد آن، عقد وکالت است که وکیل هر موقع بخواهد می‌تواند استعفا دهد و موکل نیز هر‎وقت بخواهد می‌تواند وکیل را عزل کند.

البته عقد جایز را می‌توان به‎صورت شرط در ضمن عقد لازم قرار داد و اثر عقد لازم را بر آن هموار ساخت مانند این‎که شخصی آپارتمانی را به دیگری می‎فروشد و حین آن شرط می‎کند که خریدار برای انجام کاری، وکیل وی شود یا زن هنگام عقد نکاح جهت اختیار طلاق، وکالت می‎گیرد. یعنی مادامی که عقد اصلی باقی است، هیچ‎یک از طرفین نمی‌توانند عقد جایز را بهم بزنند.

با این توصیف اصل اولي و مسلم در رابطه با تنظيم قراردادها اين است كه طرفين بايد مفاد قرارداد را رعايت نمايند و بدیهی است که شخصی که اقدام به عهد‎شکنی نماید، منطقاً مورد مزمّت قرار مي‎گيرد. اما ساختمان انعقاد بعضي از عقود ممكن است به گونه‎اي طرح ريزي شده باشد كه از همان ابتداء شالوده و استحكام الزام‎آوری نداشته باشد. این حق از نظر قانونی نیز به رسمیت شناخته شده که طرفين آزاد هستند كه تعهدات قراردادی را به پايان برسانند و یا اختیار دارند هر‎کجا که مایل بودند از ادامه آن خودداری کنند و به رابطه حقوقي فيمابين پايان دهند که موسوم به عقد جايز مي‎باشند.

لازم به ذكر است كه عقد ممكن است نسبت به دو طرف قرارداد جايز باشد مانند عقد وكالت و نسبت به يك‎طرف قرارداد لازم و نسبت به طرف ديگر جايز باشد يعني در اين‎جا فقط يك‎طرف است كه مي‎تواند هر زمان خواست آن را بهم بزند. از اين‎گونه عقود مي‎توان عقد رهن را مثال آورد زيرا به‎موجب قانون عقد رهن نسبت به مرتهن (مثلاً بانک) جايز و نسبت به راهن (یعنی وام گیرنده) لازم است و بنابراين مرتهن مي‎تواند هر وقت بخواهد آن را بهم بزند ولي راهن نمي‎تواند قبل از اين‎كه دين خود را ادا نمايد و يا به‎نحوي از انحاء قانوني از آن بري شود رهن را مسترد دارد.”

به‎طور مثال الف به بانک بدهکار است که در قبال آن خانه خود را در رهن او می‎گذارد که اگر نتوانست بدهی اش را بدهد، بانک با فروش خانه طلب خود را وصول کند. در این مثال بانک می‎تواند عقد رهن را برهم زند زیرا نسبت به وی جایز است، لیکن الف نمی‎تواند چون بدهکار است و عقد نسبت به او لازم است. به عبارت دیگر و به بیان حقوقی در عقد رهن شخص طلبكار كه همان مرتهن است هر‎زمان كه خواست مي‎تواند عقد رهن را فسخ نمايد و تسلط خود را از عين مرهونه بر‎دارد اما بدهكار كه همان راهن است تا زماني كه دين خود را پرداخت ننمايد قادر به استرداد عين مرهونه نمي‎باشد.

مفهوم عقد غیر نافذ

عقد غير‎نافذ عقدي است كه عدم رعايت شرايط انعقاد آن به‎حدي نيست كه موجب بطلان گردد، اما به‎لحاظ وجود نقص ترتيب آثار بر آن نياز به تنفيذ و تكميل دارد. نقص احتمال دارد مربوط به فقدان يكي از شرايط قانوني صحت عقد و يا انجام آن بوسيله شخصي كه حق انعقاد نداشته، باشد. در واقع این عقد ارکان لازم برای صحت را دارا می‎باشد ولی به علت پاره‎ای از نواقص، مقنّن آن را متزلزل تلقی کرده است. یکی از موارد آن عقد فضولی است که به معنای عامیانه، یعنی سرک کشیدن در اموال و دارایی دیگران، نزدیک است.

بدین صورت‎که فردی بدون اجازه مالک در اموال وی به‎صورت مثلاً فروش یا اجاره و رهن، دخالت و تصرف ‌کند. چنین قراردادهایی که معامله‌ فضولی لقب دارد به‎دليل اين‎که فرد معامله‎کننده بر خلاف مورد وکالت، از طرف صاحب مال اذن و اجازه انجام معامله را ندارد، غیر نافذ است.

به‎عبارت دیگر، از نظر حقوقی اين معاملات نه باطل هستند و نه صحيح، بلکه غیرنافذ هستند و تعيين تکليف آن‌ها بستگی به اجازه صاحبِ مال دارد که چنان‎چه مورد تأیید مالک قرار گرفت صحیح و الاّ باطل است.

وجه دیگر معامله فضولی این است که چنان‎چه همراه با سوء‎نیت باشد جرم تلقی و مرتکب تحت عنوان جرم فروش مال غير و به اتهام کلاهبرداری مورد تعقيب قرار می‎گيرد.

هم‎چنین عقد اکراهی و عقد صغیر در زمره عقود غیر‎نافذ هستند و اجازه بعدی مالک یا ولّی می‎تواند عقد را کامل و منشأ اثر سازد. مثلاً پسر ۱۴ ساله‎ای که غیر‎رشید تلقی می‎شود، دوچرخه‎ای خریداری می‎کند که چنان‎چه ولّی او تأیید و باصطلاح حقوقی تنفیذ کند، معامله صحیح و الاّ باطل است.

مفهوم ایقاعات

ایقاع نوعی عمل حقوقی است که فقط با اراده یک نفر انجام می‌شود و برخلاف عقد یا قرارداد به توافق دو یا چند اراده نیاز ندارد. مهم‎ترین انواع ایقاع طلاق، رجوع شوهر، حیازت مباحات یعنی آبادسازی اموال بی‌صاحب، فسخِ قرارداد، اعراض به معنای رویگردانی از مالکیت بر اموال مانند رها کردن کالایی در کنار سطل زباله، می‎باشد.

همان‌طور‎كه بحث شد، در عقود شاهد رابطه‌ای دوطرفه هستيم، به نحوی‌كه يك طرف خريدار و يك طرف فروشنده قرار دارد يا اين‎كه يك طرف صلح می‌كند و طرف مقابل قبول می‌كند. هم‎چنین مواردی مانند قرض، رهن، صلح، ضمان، حواله، کفالت، ودیعه، عاریه، وکالت، سبق و رمایه، جعاله، شرکت، مضاربه، اجاره، مزارعه، مساقات، هبه، وقف خاص، وصیت، نکاح را نیز شامل می‎شود.

لیکن ايقاعات روابط حقوقی و هم‎چنين روابط مالی هستند كه به شكل يك‌‌طرفه صورت می‌پذيرد، به اين نحو كه فردی داوطلبانه از حق خود صرف‌نظر می‌كند و اجازه تصرف در اموالش را صادر می‌كند، مانند وقف كه به صورت يك طرفه است و صرفاً به اين مسئله نياز دارد كه صاحب مال اين عمل را صورت دهد.

هم‎چنین نكاح را عقد و طلاق را ایقاع می‎گویند، یا قرض دادن و قرض گرفتن که نوعی عقد تلقی می‎شود، چنان‎چه قرض دهنده بدهکار را از دین ابراء نماید یعنی طرف خود را برئ الذمّه کند، این عمل را ایقاع ‎نامند. به‎علاوه وصیت تملیكی (یعنی مالی پس از فوت موصی به مالکیت موصی‎له در آید) و نیز طلاق جزو ایقاعات است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا