کلام کوتاه؛ پیامی بلند

خاطرات قضایی

✍️ دکتر حسن بابائی - قاضی تجدید نظر استان تهران

چندی پیش پرونده شرب خمری را بررسی می کردم ، متهم به خاطر اقرار صریح به استناد ماده ۲۸۵ قانون مجا‌زات اسلامی به ۸۰ ضربه شلاق تعزیری محکوم شده بود . هر چه پرونده را ورق زدم که شاید راهی پیدا کنم نبود دستور تعیین وقت صادر کردم تا با برگزاری جلسه دادرسی و اخذ دفاعیات رای مقتضی را در اجرای بند ث ماده ۴۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری صادر نمایم .

جلسه دادرسی با حضور نماینده دادستان تشکیل گردید ، متهم پرونده جوان نوزده ساله ای بود که خیلی صادقانه با تعریف ماوقع به بزه انتسابی اقرار کرد ،گفت: در مراسم عروسی  یکی از دوستانم دعوت بودم ، آنجا همه رفقا جمع بودن تعارف کردن ، فهمیدم که مشروب است روم نشد بگم نه و  نصف استکانی خوردم اولین بارم بود اما خدایش دیگه نخوردم برگشتنی به منزل از شانس بدم مامورا بهم گیر دادن از بوش فهمیدن که خوردم  بردن کلانتری ، من راستی حسینی همه چی رو گفتم هم دادسرا و هم دادگاه الانم قبول دارم هر چی تصمیم گرفتید مطیعم . اقرار صادقانه اش من رو تحت تاثیر قرارداد حقیقتش چون سابقه نداشت و جوان خوبی هم به نظر می رسید دلم به مجازات راضی نشد به فکر رفتم تا شاید مفر قانونی برای حل قضیه پیدا کنم …

گفتم پسر خوب نماز می خونی ، گفت نه ، گفتم می دونی کار حرام چیه ، گفت چیزایی می دونم مثل همین کار خودم . گفتم اگه گناه کبیره مرتکب بشیم و پشیمان چه کاری انجام دهیم که خدا از سر تقصیرمون بگذره ، گفت خوب معلومه توبه …گفتم برو توبه کن … گفت الان فایده داره ؟ گفتم بیا فعلا این اظهاراتت رو امضا کن و بشین دفتر صدات می کنم .

ختم جلسه رو که اعلام کردم اینطور تصمیم گرفتم …

“دفتر محترم با توجه به اظهار توبه و لزوم احراز آن برای مقام قضایی مقرراست با تعیین وقت احتیاطی و ارشاد تجدید نظر خواه به شرکت های در نماز جماعت و کلاس های قرآنی و اخذ گواهی از امام جماعت مسجد محل سکونت مبنی بر حضور در موارد فوق  و ارائه آن ، پرونده به نظر برسد…”

به هر شکل فرصت یکماهه اعطا شد شاید که با این بهانه واقعا نادم شود و تکرار نکند و قطعا  ۸۰ ضربه شلاق حدی هم چندان بازدارندگی لازم را ندارد ، خیلیها شلاق خوردن و رفتن دوباره تکرار کردن به هر شکل یک ماه سپری شد و متهم پرونده با برگه ای که در دست داشت به دادگاه مراجعه کرد احساس کردم تغییری در وجودش ایجاد شده گفتم چیکار کردی ، نماز و قرآن خوندی ، گفت خیلی خوب بود واقعا الان فهمیدم اشتباه کردم و توبه می کنم و قول میدم تکرار نکنم و من توبه را احراز کردم ، هر چند که خود عاصی و توبه نکرده ایم اما زمینه توبه را فراهم کردیم و با خود  گفتم ، خدایا از سر تقصیرات ما هم بگذر…..

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا