اگر تا دهه قبل شرایط به گونه ای بود که مردم در تعامل با محیط ارتباطی به سبک ساده تری می زیستند، امروزه با ورود تکتولوژی در روابط فردی و اجتماعی، سطح تعاملات عمومی به طوری تغییر یافته که کمتر کسی منکر آن است.
بطور نمونه در امر ترابری شهری اگر تا دیروز به شیوه های سنتی از وسائل نقلیه و تاکسی و آژانس استفاده می کردیم، لیکن در حال حاضر دسترسی اینترنتی به سیستم ترابری آنلاین بنحوی تسهیل شده که رغبت کمتری را به روش گذشته بدنبال دارد.
همچنین در عرصه های دیگر، از ساده ترین نیازهای روزمره ما نظیر دستور پخت یک غذای ساده تا پیدا کردن آدرس هتل در یک کشور دیگر، توسط همین اپلیکیشن ها پاسخ داده می شود و ما را به نحو اجتناب ناپذیری به سمت سواد رسانه ای، دلالت میکند.
بنابراین، همانگونه که فناوری زندگی شخصی و جمعی ما را دگرگون ساخته، با این حساب مدیریتی نو در کلیه روابط روزمره اعم از اداره خانواده و چگونگی ارتباط گیری با دیگران، امری ضروری بنظر می رسد.
اکنون این سؤال مطرح است وضعیت کسیکه به مهارتهای زمانه دست یافته و نتیجتاً چالاکی و چابکی را در تمامی عرصه های زندگی از آن خود کرده تا چه حد با فردی که نخواهد با آهنگ موجود هماهنگ شود، تفاوت دارد.
بدیهی است هر کس که از ارتقاء ظرفیت های خود سر باز زند نه تنها به خودش بلکه به اطرافیانش ضرر رسانده و وقتی نیاموزد، میپذیرید که مایل است به گونهای دیگر زندگی کند.