حقوق و فرهنگ

آشنایی با واژه های حقوقی (۲


حق ‌دينی ‌يا‌ شخصی: حقی است كه شخص، نسبت به شخص ديگر دارد و تنها به طور غيرمستقيم (از طريق مديون) قابل اعمال است مثل حق موجر نسبت به اجاره بها.

حق ‌دينی ‌يا‌ شخصی: حقی است كه شخص، نسبت به شخص ديگر دارد و تنها به طور غيرمستقيم (از طريق مديون) قابل اعمال است مثل حق موجر نسبت به اجاره بها.د

دستور موقت : رأی دادگاه که به صورت قرار است دایر بر توقیف مال یا انجام عملی و یا منع از امری که تعیین تکلیف آن فوریت دارد.

واخواهی : اعتراض محکوم علیه غایب به حکم غیابی را واخواهی گویند.

حکم : رأی قاضی و دادگاه که راجع به ماهیت دعوی و قاطع آن باشد.

حکم غیابی : چنانچه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی به خوانده نشده باشد، در اینصورت حکم دادگاه غیابی است.

حکم حضوری : حکمی که غیابی نباشد، حضوری است.

محکوم : شخصی است که حکم دادگاه علیه اوست.

محکوم به : آن چیزی که دادگاه به آن رأی داده و مورد حکم دادگاه است و خوانده را به آن محکوم نموده است.

محکوم له : شخصی که حکم دادگاه به نفع اوست .

محکوم علیه : شخصی است که حکم دادگاه به ضرر و بر علیه اوست .

اجرائیه : برگ اجرائیه، برگه ای که حاوی دستور اجرای حکم دادگاه یا اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجراء است.

خیار : توانایی بر هم زدن عقد را گویند .

حَکَم : به معنی داور می باشد .

اخطاریه : اخطار نامه ، برگه اخطار به خواهان یا خوانده جهت حضور در دادگاه برای جلسه رسیدگی یا  انجام امری مانند پرداخت هزینه کارشناس و غیره .

احضاریه : احضار نامه، برگه احضار فرد به حضور در دادسرا یا مرجع انتظامی برای پاسخ و یا انجام امری.

شاکی : شخصی است که شکایت مطرح کرده است.

متشاکی : شخصی است که شکایت بر علیه او مطرح شده است ، مشتکی عنه .

متهم : شخصی که از او شکایت شده و به او تفهیم اتهام شده است .

مجنی علیه : شخصی است که جرم و یا جنایت بر او و یا به ضرر او واقع شده است .

جانی : کسی که مرتکب جرم و جنایت شده است .

اَرش : دیه غیر مقدر را ارش گویند که میزان آن با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تأثیر آن بر سلامت مجنی علیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیه مقدر و با جلب نظر کارشناس (پزشکی قانونی) تعیین می شود .

جرم: هر فعل یا ترك فعلی كه، در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شود

مباشر جرم: کسی است که، جرم را مستقیم و بدون واسطه انجام می دهد.

مسبب جرم: کسی است که، جرم را غیر مستقیم انجام می دهد. مثل: استفاده از حیوانات.

معاون جرم: در تسهیل وقوع جرم موثر است. مانند تهیه وسائل ارتکاب با هدف ارتکاب جرم، باز کردن گاو صندوق، و…

شریک جرم: اجتماع بیش از یک (دو نفر کم تر نباشد) نفر در ارتکاب جرم، و شرکت هر دو در عملیات مجرمانه.

قتل غير عمدي: قتلي است كه به مانند فوت حاصل از تصادفات رانندگی، مرتكب قصد كشتن ديگري را ندارد ولي بر اثر عمل يا ترك عمل او قتلي اتفاق مي‌افتد.

ديه: مالي است كه براي جبران صدمات وارد شده به بدن انسان يا تماميت جسماني و نفس او از سوي مجرم بايد پرداخت شود. ديه كامل يك مرد مسلمان معادل نرخ ريالي است که هر سال از سوي دادگستري اعلام مي‌شود. به موجب مقررات بیمه، ديه زن  و مرد برابر است.

رضايت: اعلام رضايت در جرايم قابل گذشت موجب متوقف شدن تعقيب و در جرايم غيرقابل گذشت مي‌تواند موجب تخفيف مجازات متهم شود. اعلام رضايت فقط از سوي قرباني جرم يا جانشين او مانند ورثه پذيرفته مي‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا