برخی از احکام ارث
هرگاه شخصی فوت میکند، در صورتیکه ماترَکی (مال و اموالی) داشته باشد وراث ایشان میتوانند بعد از گرفتن گواهی انحصار وراثت آن را بین خود تقسیم کنند. مطابق قانون، قواعد ارث و سهم هریک از افراد از آن کاملاً مشخص است. لیکن باید یادآوری نمود هیچ فردی نمیتواند فرد دیگر را از رسیدن به ارث محروم کند، در حالیکه اگر در جایی در حق برخی افراد اجحاف شود راه محاکم دادگستری، طرح شکایت و تلاش برای احقاق حقوق از دست رفته نیز برای آنها باز است.
همچنین موّرث (کسی که از او به دیگران ارث میرسد) حق محروم کردن، هیچیک از ورّاث خود را ندارد که در اینصورت، ذینفع باید به دادگاه صلاحیتدار مراجعه کرده و دادخواست ابطال به طرفیت همه وراث را به مرجع قضایی ارائه کند.
بنابراین منشأ ارث و چگونگی تقسیم آن، جزو قواعدی است که جای کم و زیاد کردن در آن نیست، بلکه با فوت هر شخص اموالی که هنگام فوت جزو دارایی و در مالکیت متوّفی بوده، به وارثان او میرسد. از جمله شرایط آن این استکه، به موت حقیقی یا موت فرضی موّرث تحقق پیدا میکند و شرط وراثت زنده بودن در حین فوت موّرث است و اگر جنینی جزو ورّاث باشد درصورتی ارث میبرد که نطفه او در زمان فوت منعقد شده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بهمیرد. منظور از موت فرضی یعنی اینکه، دادگاه حکمی بنابر درخواست اشخاص ذینفع نسبت به شخص غایبی مفقودالاثر صادر میکند که عادتاً از غیبت او بهحدی گذشته که میتوان وی را در زمره اموات فرض نمود، حتی با این احتمال که ممکن است زنده باشد.
برخلاف قرارداد که در آن انتقال با تراضی انجام میشود، ارث وسیله قهری انتقال ترکه به بازماندگان متوفی است. ضمن اینکه اراده مالک بیش از میزان ثلث ترکه در این انتقال قهری اثر ندارد و منظور از ثلث مال یعنی یک سوم تمام اموال و داراییها که وصیت میت فقط در این مقدار معتبر میباشد و بقیه اموال طبق قواعد ارث تقسیم میشود.
چنانکه در مبحث بعدی خواهیم دید، مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی یعنی اموال و مطالبات وی بهوجود نمیآید، مگر پس از اداء حقوق و دیونی مانند مهریه، که به ترکه میّت تعلق گرفته است.
نحوه تقسيم حقوق مستمري فوت شدگان تأمین اجتماعی
طبق قانون تأمين اجتماعي مستمري عبارت از پولي است كه طبق شرايط مقرر در قانون و بهمنظور جبران قطع تمامي يا قسمتي از درآمد به بيمه شده و در صورت فوت او براي تامين معيشت بازماندگان وي به آنان پرداخت ميشود.
مستمری بازماندگان یکی از خدمات و حمایتهای سازمان تأمین اجتماعی است که در صورت فوت بیمه شده یا مستمری بگیر به بازماندگان واجد شرایط وی، پرداخت خواهد شد. بازماندگان واجد شرایط بیمه شده متوفی در یکی از حالات زیر استحقاق دریافت مستمری بازماندگان را خواهند داشت.
بايد توجه داشت كه بين مستمري ناشي از فوت و مستمريهاي ديگر از قبيل ازكارافتادگي، بازنشستگي و… فرق وجود دارد، اما اين سوال در مورد مستمري ناشي از فوت وجود دارد كه نحوه تقسيم آن بين ورثه متوفي چگونه است؟ آيا برابر قاعده ارث بين آنان تقسيم مي شود؟ براي مثال فردي كه فوت مي كند، ورثه اش عبارتند از: يك پسر و يك دختر و يك همسر، در اين حالت مستمري بايد چگونه تقسيم شود؟
شایان ذکر است که ماترك يا اموال به جا مانده از متوفي عبارتند از اموالي كه به خاطر فوت، از مالكيت او خارج و به ورثه ميرسد و طبق قانون ارث بين وراث تقسيم مي شود، اما مستمري مزبور بعد از فوت شخص در حق ورثه استقرار پيدا مي كند و به منظور كمك به معيشت اشخاص تحت تكفّل مستخدم براي زمان بعد از فوت اوست. در واقع حق مستمري در زمان حيات متوفي وجود نداشته است تا آن را برابر قاعده ارث بين وراث تقسيم كنيم از اينرو پرداخت مستمري به بازماندگان به نحو مساوي صورت ميگيرد و چه بسا برخي از بازماندگان حق دريافت مستمري را نداشته باشند، ولي از اموال متوّفي ارث ببرند. از اين رو بايد توجه داشت كه براي دريافت حقوق مستمري شرط اول تحت تكفل بودن ميباشد و در صورت استحقاق دريافت بر خلاف قواعد ارث حقوق مستمري بين ورثه تحت تكفل به طور مساوي تقسيم ميشود.
بر اساس ماده ۸۱ قانون تأمين اجتماعي بازماندگان متوفي كه واجد شرايط دريافت مستمري و يا غرامت مقطوع ميباشند، عبارتند از:
الف) همسر دائمي بيمه شده متوفي که حسب مفاد بند (۱) ماده ۴۸ قانون حمایت خانواده که از تاریخ لازمالاجرا شدن قانون در سال ۱۳۹۲، زوجه دائم متوفی از حقوق وظیفه یا مستمری وی برخوردار و ازدواج وی مانع دریافت حقوق مذکور نمیشود.
ب) فرزندان متوفي در صورتي كه حسب بند ۳ ماده ٤٨ قانون حمایت خانواده مصوب سال ۱۳۹۲ حداکثر سن فرزند ذکور تا بیست سالگی باشد و پس از آن منحصرا ً در صورت اشتغال به تحصیل در مقاطع دانشگاهی تعیین شده و یا اینکه معلول ازکارافتاده شناخته شود.
ج) پدر و مادر متوفي در صورتي كه تحت تكّفل او بوده و سن پدر از ۶۰ سال و سن مادر از ۵۵ سال تجاوز كرده باشد. يا آنكه به تشخيص كميسيون پزشكي از كار افتاده باشند و در هرحال مستمري از سازمان دريافت ننمايند.
در خصوص میزان سهم مستمري هر يك از بازماندگان باید گفت؛ همسر يا همسران بيمه شده ۵۰ درصد مستمري استحقاقي بيمه شده و هر فرزند ۲۵ درصد مستمري استحقاقي بيمه شده را دريافت مي كنند. پدر و مادر نيز ۲۰ درصد مستمري استحقاقي بيمه شده را دريافت مي نمايند. بديهي است مجموع مستمريهاي بازماندگان بيمه شده متوفي نبايد از ميزان مستمري استحقاقي متوفي تجاوز نمايد و چنانچه تجاوز كند، سهم هركدام به نسبت دريافت تقليل مي يابد.
در ضمن چنانچه يكي از مستمري بگيران فوت شود يا فاقد شرايط استحقاق دريافت مستمري گردد، سهم بقيه به نسبت مذكور اضافه ميشود تا به ۱۰۰ درصد مستمري برسد. منظور از مستمري استحقاقي بيمه شده متوفي مستمري دريافتي حين فوت او ميباشد. در مورد بيمه شدگاني كه بر اثر هر نوع حادثه يا بيماري فوت شوند، مستمري استحقاقي عبارت است از مستمري كه براي بيمه شده از كارافتاده كلي حسب مورد برقرار ميشود.
د) فرزند اناث (دختر) متوفی در صورتیکه فاقد شغل و شوهر باشد. لازم به اشاره است که اولاً: این بند مواردی را در بر میگیرد که فردی از ابتدا شوهر داشته ولی بعدها فوت نموده یا وی را طلاق داده است. ثانیاً: در اجرای قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بد سرپرست مصوب ١٠/٧/٩٢ مجلس شورای اسلامی و آئیننامه اجرایی هیات وزیران مصوب ١٤/٤/١٣٩٤، فرزندخوانده در حکم فرزند حقیقی بوده و از کلیه حقوق و مزایای قانونی بهرهمند خواهد گردید.
ه) پدر و مادر متوفی؛ در صورتیکه اولاً: تحت تکفل او بوده، ثانیاً: سن پدر از ۶۰ سال و سن مادر از ۵۵ سال تجاوز کرده باشد و یا آنکه به تشخیص کمیسیون پزشکی از کارافتاده باشند و در هرحال مستمری از سازمان دریافت نکنند. لازم به ذکر است در صورت فوت مادر و پدر که هر دو بیمه پرداز سازمان بودهاند، فرزندان آنان میتوانند با رعایت سایر شرایط از هر دو مستمری تؤاماً استفاده کنند.
موانع ارث
از جمله مواردی که شخص از ارث محروم میشود این است که فردی عمداً موّرث خود را بکشد. البته این امر شامل کسی میشود که به ناحق دست به چنین کاری بزند و مواردی مانند قصاص، دفاع یا حدّ و مانند آن را در بر نمیگیرد. در این ارتباط قانون پیش بینی نموده هرگاه کسی عمداً مورّث خود را بکشد، از ارث او محروم میشود. این حکم قانونگذار از دو جهت دارای اهمیت است. نخست اینکه محرومیت از ارث، نوعی تنبیه و مجازات برای قاتل بهحساب میآید.
دیگر آنکه منع از ارث نوعی اقدام پیشگیرانه از جرم قتل نیز هست، چرا که انگیزه ارتکاب قتل را، در فرضی که وارث به طمع دستیابی به ثروت مورّث به آن دست میزند، از بین میبرد. لیکن در این مورد باید دانست که اگر قتل عمدی مورّث، به علت مشروعی مانند دفاع باشد، مانع از تحقق ارث نیست.
همچنین کافر از مسلمان ارث نمیبرد، امّا مسلمان از کافر ارث میبرد. در این رابطه در ماده ٨٨١ مکرر قانون مدنی آمده است: اگر متوّفی مسلمان باشد، هریک از ورثه که کافر باشد از او ارث نمیبرد. اگر متوفی کافر باشد، در صورتیکه در جمع ورثهی او، فرد مسلمانی موجود باشد، آنکه مسلمان است ارث میبرد و مانع ارث بردن سایر ورّاث که کافر هستند میشود.
افزون بر آن زنا زاده از پدر و مادر خود و نیز پدر و مادر و نزدیکان آنان از وی ارث نمیبرند. زیرا به موجب قانون طفل متولد از زنا، از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد. زیرا رابطه خویشاوندی نسبی بین آنان بهوجود نمیآید و نبودن توارث، بین زانی و فرزند ناشی از زنا، یکی از نتایج فقدان رابطه خویشاوندی مشروع است.